دانلود رمان سرنوشت تلخ و شیرین
- رمان سرنوشت تلخ و شیرین
دانلود رمان سرنوشت تلخ و شیرین اثر الهه احمدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
قهرمان قصه ما دختری هست که دشواری ها و خشونت های زیادی تو زندگیش داشته از جمله درگذشت ناگهانی مادرش اونم از صدقه سر خیانت پدرش ، زندگی توی خونه ای که زن باباش اجازه ورودش به اون خونه رو با مرگ مادر ستاره گرفته ، در این بین ستاره ی عاشق ما مجبوره که تن به خواسته های نامعقول پدرش بده ، خواسته هائی مثل یک ازدواج اجباری ...
خلاصه رمان سرنوشت تلخ و شیرین
برگشتم و به صورت برزخی بابا نگاه کردم
پایین پله ها ایستاده بود ... انگار شاهد مکالمه ما بوده!
نزدیک آمد و گفت : این چه طرز حرف زدنه ؟
به ثریا نگاه کردم که یکی از ابروهایش را بالا داده بود و با لبخند کج نگاهم میکرد.
صورتم در هم شد ... ثریا : فرهاد من فقط بهش گفتم تو گفتی منتظرت بمونه کارش داری
بابا سوالی نگاهم کرد ... بی تفاوت شانه بالا انداختم و گفتم : بار آخرش باشه با من حرف میزنه وگرنه همین برخورد را از من میبینه.
ثریا مظلوم به فرهاد نگاه کرد و با صدای بغض آلود گفت : فرهاد من دیگه از اینهمه تحقیر خسته شدم تا کی باید تحمل کنم ؟
بابا با مهربونی نگاهش کرد و وقتی سرش را چرخاند و به من چشم دوخت نگاهش خشمگین بود!
این بار چندم بود میسوختم ... چرا هنوز هم این سوختن ها درد داشت؟
قلبم خاکستر شده بود ... نه یخ زده بود ... بابا : ستاره بیا توی سالن کارت دارم
اما من دیرم شده ... با صدای بلند و غیر دوستانه ای گفت : گفتم بیا کارت دارم ...
پوفی کشیدم و وارد سالن شدم و روی مبلی روبرویش نشستم.
بابا گلویش را صاف کرد و گفت : میرم سر اصل مطلب چون هم تو وقت نداری هم من حوصله حرف اضافه ندارم!
گلویش را صاف کرد و ادامه داد ... یکی از شرکام که مرد خیلی خوب و مورد اعتمادیه تو را از من خاستگاری کرده.
چی میگه ؟ چه راه آسونی را برای اینکه من را از زندگیشون دور کند انتخاب کرده!
آره اگر من نباشم راحت تر با همسر و پسرش زندگی می کند.
بی توجه به ادامه حرفهایش بلند شدم و گفتم ...
به لینک زیر مراجعه کنید :